وقتی که تجربهی رها شدن برای شما پیش میآید ابتدا احساس وحشت بر شما مستولی میشود. گو این که کودکی هستید که در مرکز خرید، مادرش را گم کرده است و با ترس، وحشت، سردرگمی، نگرانی و گریه به دنبال مادرتان هستید. به شدّت آشفتهاید. نمیدانید مادرتان کجاست و در بین جمعیت با احساس ترس و وحشت دست به گریبان هستید. اضطراب شما دم به دم بر وحشت شما میافزاید و این حالت در کسانی که تجربهی رهاشدگی را با گوشت و پوست خود لمس کردهاند، ممکن است ساعتها یا حتی روزها دست از سرشان برندارد. طرحواره درمانگر اما اگر نتوانید سر اضطراب را بر بالین بگذارید و با آن مقابله کنید، به تدریج کاسهی صبرتان لبریز میشود. سرانجام این احساس کاهش مییابد و بایستی طعم تلخ شکست در رابطه را بپذیرید. سپس برای تنهایی خود دچار سوگ و غم شدید خواهید شد. چنان زانوی غم بغل میگیرید که انگار هیچ وقت طرف مقابل را نخواهید دید. این سوگ میتواند موجب پدیدآیی افسردگی شود. اگر فردی که شما را ترک کرده به هر دلیل برگردد، از دست او عصبانی خواهید شد به دو دلیل (الف) چرا شما را تنها گذاشته است؟ و (ب) چرا اینقدر به طرف مقابل نیازمند هستید؟
دو نوع رهاشدگی
دو نوع رهاشدگی وجود دارد که هر کدام از آنها به دلیل شرایط خاصی در دوران کودکی شکل میگیرند. اگر محیط اولیه در دوران کودکی، سخت حمایتگر باشد و کودک با هیچ چالشی در زندگی مواجه نشود، رهاشدگی مبتنی بر وابستگی در ذهن کودک شکل میگیرد. چنین محیطی، بستری برای شکلگیری تلههای زندگی رهاشدگی و وابستگی است. اگر محیط اولیه در دوران کودکی از لحاظ هیجانی کاملاً بی ثبات باشد و کودک به هیچ عنوان رنگ ثبات و امنیت را نبیند، در ذهنش رهاشدگی مبتنی بر بیثباتی یا فقدان، نقش خواهد بست.
وقتی که تجربهی رها شدن برای شما پیش میآید ابتدا احساس وحشت بر شما مستولی میشود. گو این که کودکی هستید که در مرکز خرید، مادرش را گم کرده است و با ترس، وحشت، سردرگمی، نگرانی و گریه به دنبال مادرتان هستید. به شدّت آشفتهاید. نمیدانید مادرتان کجاست و در بین جمعیت با احساس ترس و وحشت دست به گریبان هستید. اضطراب شما دم به دم بر وحشت شما میافزاید و این حالت در کسانی که تجربهی رهاشدگی را با گوشت و پوست خود لمس کردهاند، ممکن است ساعتها یا حتی روزها دست از سرشان برندارد. طرحواره درمانگر اما اگر نتوانید سر اضطراب را بر بالین بگذارید و با آن مقابله کنید، به تدریج کاسهی صبرتان لبریز میشود. سرانجام این احساس کاهش مییابد و بایستی طعم تلخ شکست در رابطه را بپذیرید. سپس برای تنهایی خود دچار سوگ و غم شدید خواهید شد. چنان زانوی غم بغل میگیرید که انگار هیچ وقت طرف مقابل را نخواهید دید. این سوگ میتواند موجب پدیدآیی افسردگی شود. اگر فردی که شما را ترک کرده به هر دلیل برگردد، از دست او عصبانی خواهید شد به دو دلیل (الف) چرا شما را تنها گذاشته است؟ و (ب) چرا اینقدر به طرف مقابل نیازمند هستید؟
دو نوع رهاشدگی
دو نوع رهاشدگی وجود دارد که هر کدام از آنها به دلیل شرایط خاصی در دوران کودکی شکل میگیرند. اگر محیط اولیه در دوران کودکی، سخت حمایتگر باشد و کودک با هیچ چالشی در زندگی مواجه نشود، رهاشدگی مبتنی بر وابستگی در ذهن کودک شکل میگیرد. چنین محیطی، بستری برای شکلگیری تلههای زندگی رهاشدگی و وابستگی است. اگر محیط اولیه در دوران کودکی از لحاظ هیجانی کاملاً بی ثبات باشد و کودک به هیچ عنوان رنگ ثبات و امنیت را نبیند، در ذهنش رهاشدگی مبتنی بر بیثباتی یا فقدان، نقش خواهد بست.