loading...

روانشناسی و طرحواره درمانگر

بازدید : 188
دوشنبه 16 تير 1399 زمان : 15:08

به نیازهایتان تنبیه می‌کنید. اگرچه این کار به شما کمک می‌کند که با احساس رهاشدگی مقابله کنید، اما بهای گزافی در قبال آن می‌پردازید: «عواطف‌تان را کنار بگذارید، با بی‌احساسی به زندگی خود ادامه دهید و زندگی‌تان معنای خودش را از دست می‌دهد.»

فقدان واقعی نیز مثل از دست دادن یک رابطه می‌تواند تأثیر مخربی بر شما بگذارد. این واقعه باعث تأیید این احساس شما می‌شود که هیچ‌گاه رابطه‌ی باثباتی نخواهید داشت. برای شروع روابط جدید، همیشه دودل و مردّد هستید. بخشی از ذهن شما خواهان برقراری رابطه است و بخش دیگر، مشغول پیش‌بینی رهاشدگی. قبل از این که در طرحواره درمانگر رابطه، مشکل جدّی پیش بیاید بین دو قطب (صمیمیّت طلبی و صمیمیّت گریزی) در نوسان هستید. همین که وارد رابطه می‌شوید احساس می‌کنید این فرد دیر یا زود شما را رها خواهد کرد.

دوستان

اگر سخت در دام تله‌ی زندگی رهاشدگی افتاده باشید، احتمالاً رابطه با دوستان نیز مثل روابط صمیمی، از این تله، بی‌نصیب نخواهند ماند. همان مشکلاتی را که در روابط عاشقانه تجربه می‌کنید، در روابط دوستانه نیز تجربه خواهید کرد، البته با شدّت کمتر.

اعتقاد راسخ دارید که دوستی‌ها و وفای دوستان، سخت ناپایدار و بی‌ثبات هستند. نمی‌توانید به روابط دوستانه و پایاری آنها اعتماد کنید. دوستان زیادی دارید که دوستی‌شان با شما چند صباحی بیشتر طول نمی‌کشد. شما در قبال هر عاملی که باعث فعّال سازی تله‌ی زندگی رهاشدگی شود (مثل جرّ و بحث با دوستان، جواب تلفن ندادن، دیر سر قرار آمدن، بدقولی، اختلاف نظر، دوست‌یابی دوستان‌تان)، واکنش عاطفی شدید نشان می‌دهید.

بازدید : 247
يکشنبه 8 تير 1399 زمان : 15:57

وقتی که تجربه‌ی رها شدن برای شما پیش می‌آید ابتدا احساس وحشت بر شما مستولی می‌شود. گو این که کودکی هستید که در مرکز خرید، مادرش را گم کرده است و با ترس، وحشت، سردرگمی، نگرانی و گریه به دنبال مادرتان هستید. به شدّت آشفته‌اید. نمی‌دانید مادرتان کجاست و در بین جمعیت با احساس ترس و وحشت دست به گریبان هستید. اضطراب شما دم به دم بر وحشت شما می‌افزاید و این حالت در کسانی که تجربه‌ی رهاشدگی را با گوشت و پوست خود لمس کرده‌اند، ممکن است ساعت‌ها یا حتی روزها دست از سرشان برندارد. طرحواره درمانگر اما اگر نتوانید سر اضطراب را بر بالین بگذارید و با آن مقابله کنید، به تدریج کاسه‌ی صبرتان لبریز می‌شود. سرانجام این احساس کاهش می‌یابد و بایستی طعم تلخ شکست در رابطه را بپذیرید. سپس برای تنهایی خود دچار سوگ و غم شدید خواهید شد. چنان زانوی غم بغل می‌گیرید که انگار هیچ وقت طرف مقابل را نخواهید دید. این سوگ می‌تواند موجب پدیدآیی افسردگی شود. اگر فردی که شما را ترک کرده به هر دلیل برگردد، از دست او عصبانی خواهید شد به دو دلیل (الف) چرا شما را تنها گذاشته است؟ و (ب) چرا این‌قدر به طرف مقابل نیازمند هستید؟

دو نوع رهاشدگی

دو نوع رهاشدگی وجود دارد که هر کدام از آنها به دلیل شرایط خاصی در دوران کودکی شکل می‌گیرند. اگر محیط اولیه در دوران کودکی، سخت حمایت‌گر باشد و کودک با هیچ چالشی در زندگی مواجه نشود، رهاشدگی مبتنی بر وابستگی در ذهن کودک شکل می‌گیرد. چنین محیطی، بستری برای شکل‌گیری تله‌های زندگی رهاشدگی و وابستگی است. اگر محیط اولیه در دوران کودکی از لحاظ هیجانی کاملاً بی ثبات باشد و کودک به هیچ عنوان رنگ ثبات و امنیت را نبیند، در ذهنش رهاشدگی مبتنی بر بی‌ثباتی یا فقدان، نقش خواهد بست.

بازدید : 286
شنبه 24 خرداد 1399 زمان : 13:21

نسبت تکرار و فواصل بین محرک ها (ISI)

نوع ارتباط بین نسبت تکرار ISI و MMN، بسیار پیچیده تر از سایر موارد پاسخ های برانگیخته شنیداری قشری نسبت تکرار و فواصل بین محرک ها (ISI)

نوع ارتباط بین نسبت تکرار ISI و MMN، بسیار پیچیده تر از سایر موارد پاسخ های برانگیخته شنیداری قشری است. در بحث قیمت سمعک پیرامون تاثیر نسبت تکرار و ISI بر MMN می‌بایست به فواصل بین محرک های استاندارد، و بین محرک های انحرافی (هر دو) توجه شود. در حقیقت سه راه برای توصیف ISI محرک های مورد استفاده در MMN وجود دارد، یعنی ISI بین محرک های استاندارد، ISI بین محرک های انحرافی و ISI بین محرک های استاندارد و انحرافی. یک متغیر دیگر که می بایست هنگام محاسبه تاثیرات نسبت تکرار و ISI، بر MMN در نظر بگیریم میزان احتمال وقوع محرک های انحرافی است. تغییر نحوه جابجایی ISI در MMN، احتمالا بر شکل موج MMN ناشی از دستکاری ISI (بعنوان محرک انحرافی) تاثیر می گذارد. تغییر در هر کدام از دو پارامتر محرک، یعنی ISI یا احتمال وقوع برای هر کدام از محرک ها – استاندارد یا احتمالی - می تواد بر نوع رابطه میان آنها و بالطبع بر خود پاسخ MMN تاثیر بگذارد. یک فرق دیگر نیز بین نسبت تکرار و ISI در پاسخ MMN و در سایر انواع پاسخ های برانگیخته شنیداری قشری وجود دارد. در سایر انواع پاسخ های برانگیخته قشری از نسبت تکرار کندتر و ISI بیشتر برای افزایش دامنه و کلا ایجاد تحولات مطلوب در پاسخ ها استفاده می شود. در مورد پاسخ MMN بالعکس افزایش نسبت تکرار و کاهش ISI موجب تسهیل تشخیص MMN و افتراق آن از سایر مولفه های موجی قشری می شود. مثلا هر چه ISI کوتاه تر باشد، دامنه N1 کمتر میشود در حالی که MMN همچنان بدون تغییر باقی می ماند.

در بعضی موارد می توان ارتباط ISI و MMN را تعمیم داد. حداقل در مورد محرک های ساده، اگر فاصله بین محرک انحرافی و محرک استاندارد بلافاصله قبل از آن، افزایش یابد، دامنه MMN کمتر می شود. اگر این فاصله به 10 ثانیه برسد، احتمالا دیگر پاسخ MMN تولید نمی شود. فرض بر این است که این پدیده به طول مدت پایداری نشان حافظه ای حسی ناشی از تکرار محرک های استاندارد بستگی دارد. علاوه بر آن دامنه MMN مستقیما با ISI افزایش می یابد. به هر حال، افزایش فواصل بین محرک های انحرافی باعث می شود که به جای ISI، میزان احتمال وقوع محرک انحرافی، بر تغییرات دامنه MMN تاثیر بگذارد.

احتمال

در میان متغیرهای موثر بر MMN - یعنی ISI محرک های استاندارد و انحرافی و میزان احتمال وقوع آنها - احتمال وقوع بیشترین تاثیر را دارد. با کاهش میزان احتمال وقوع محرک انحرافی، دامنه MMN بیشتر می شود، و هر چه تعداد محرک های استاندارد پیش از محرک انحرافی افزایش پیدا کند. باز هم دامنه MMN بیشتر می شود. تکرار بیشتر محرک های استاندارد موجب تقویت نشان حافظه ای - يا یکی از ضروریات پاسخ MMN - می شود.

است. در بحث پیرامون تاثیر نسبت تکرار و ISI بر MMN می‌بایست به فواصل بین محرک های استاندارد، و بین محرک های انحرافی (هر دو) توجه شود. در حقیقت سه راه برای توصیف ISI محرک های مورد استفاده در MMN وجود دارد، یعنی ISI بین محرک های استاندارد، ISI بین محرک های انحرافی و ISI بین محرک های استاندارد و انحرافی. یک متغیر دیگر که می بایست هنگام محاسبه تاثیرات نسبت تکرار و ISI، بر MMN در نظر بگیریم میزان احتمال وقوع محرک های انحرافی است. تغییر نحوه جابجایی ISI در MMN، احتمالا بر شکل موج MMN ناشی از دستکاری ISI (بعنوان محرک انحرافی) تاثیر می گذارد. تغییر در هر کدام از دو پارامتر محرک، یعنی ISI یا احتمال وقوع برای هر کدام از محرک ها – استاندارد یا احتمالی - می تواد بر نوع رابطه میان آنها و بالطبع بر خود پاسخ MMN تاثیر بگذارد. یک فرق دیگر نیز بین نسبت تکرار و ISI در پاسخ MMN و در سایر انواع پاسخ های برانگیخته شنیداری قشری وجود دارد. در سایر انواع پاسخ های برانگیخته قشری از نسبت تکرار کندتر و ISI بیشتر برای افزایش دامنه و کلا ایجاد تحولات مطلوب در پاسخ ها استفاده می شود. در مورد پاسخ MMN بالعکس افزایش نسبت تکرار و کاهش ISI موجب تسهیل تشخیص MMN و افتراق آن از سایر مولفه های موجی قشری می شود. مثلا هر چه ISI کوتاه تر باشد، دامنه N1 کمتر میشود در حالی که MMN همچنان بدون تغییر باقی می ماند.

در بعضی موارد می توان ارتباط ISI و MMN را تعمیم داد. حداقل در مورد محرک های ساده، اگر فاصله بین محرک انحرافی و محرک استاندارد بلافاصله قبل از آن، افزایش یابد، دامنه MMN کمتر می شود. اگر این فاصله به 10 ثانیه برسد، احتمالا دیگر پاسخ MMN تولید نمی شود. فرض بر این است که این پدیده به طول مدت پایداری نشان حافظه ای حسی ناشی از تکرار محرک های استاندارد بستگی دارد. علاوه بر آن دامنه MMN مستقیما با ISI افزایش می یابد. به هر حال، افزایش فواصل بین محرک های انحرافی باعث می شود که به جای ISI، میزان احتمال وقوع محرک انحرافی، بر تغییرات دامنه MMN تاثیر بگذارد.

احتمال

در میان متغیرهای موثر بر MMN - یعنی ISI محرک های استاندارد و انحرافی و میزان احتمال وقوع آنها - احتمال وقوع بیشترین تاثیر را دارد. با کاهش میزان احتمال وقوع محرک انحرافی، دامنه MMN بیشتر می شود، و هر چه تعداد محرک های استاندارد پیش از محرک انحرافی افزایش پیدا کند. باز هم دامنه MMN بیشتر می شود. تکرار بیشتر محرک های استاندارد موجب تقویت نشان حافظه ای - يا یکی از ضروریات پاسخ MMN - می شود.

بازدید : 302
سه شنبه 6 خرداد 1399 زمان : 14:27

آلکس در خانواده‌ای بزرگ شد که او را سرزنش و تحقیر می‌کردند و چنین خانواده‌ای بستری مناسب برای شکل گیری تله‌ی زندگی نقص / شرم است. در دوران بزرگسالی نیز طوری رفتار می‌کرد که دیگران را وادار به عیب‌جویی و سرزنش خودش می‌نمود. او دایم شرمسار بود و برای رهایی از شرمساری، راه گریز طرحواره درمانگر خوبی پیدا کرده بود: «عذرخواهی». او در حضور دیگران خودش را سکه‌ی یک پول می‌کرد و به خودش ایراد می‌گرفت. اگر فردی با آلکس رابطه‌ای انسانی برقرار می‌کرد چندان خوشایند آلکس نبود و از او فاصله می‌گرفت یا رابطه‌اش را به تدریج با او کم می‌کرد. تمام هَم و غَم آلکس این بود که شرایط فعلی را حفظ کند. اگر در محیطی حمایت‌گر قرار می‌گرفت، فوراً دست به کار می‌شد و شرایط را جوری تغییر می‌داد که بتواند به همان وضع سابق (خجالت و شرمساری) برگردد. اگر برای لحظاتی در برابر دیگران احساس برتری یا برابری می‌کرد، شرایط را به گونه‌ای پیش می‌برد که آدم حقیر و پستی جلوه کند.

تمام الگوهای خودآسیب‌رسانی که دایم در زندگی تکرار می‌کنیم رنگ و بویی از سبک مقابله‌ای تسلیم دارند. تمام روش‌هایی که باعث بازآفرینی شرایط دوران کودکی می‌شوند در زمره‌ی سبک مقابله‌ای تسلیم قرار می‌گیرند. طبق این سبک مقابله‌ای، ما هنوز همان کودکی هستیم که دنبال همان رنج و درد قدیمی می‌گردیم. تسلیم شدن باعث می‌شود دامنه‌ی شرایط ناگوار دوران کودکی به زندگی بزرگسالی کشیده شود. به همین دلیل اغلب در برابر تغییر شرایط فعلی دچار ضعف، بیچارگی و درماندگی می‌شویم. اگرچه به وجود تله‌ی زندگی اذعان داریم، اما برای تغییرش چاره‌اندیشی نمی‌کنیم. این بی‌تلاشی و بی‌انگیزه‌گی برای تغییر تله‌ی زندگی باعث تداوم حاکمیت تله‌ی زندگی می‌شود.

برنارد: او دچار احساس بی‌ارزشی و نقص / شرم بود و فرار را بر قرار ترجیح می‌داد.

بازدید : 243
سه شنبه 30 ارديبهشت 1399 زمان : 10:48

اگر این تله‌ی زندگی بر شما حاکم شود، دایم نگران بروز فاجعه یا مصیبت (مثل حوادث طبیعی، جنایی، پزشکی یا مالی) هستید. امنیت ندارید. در دوران کودکی دایم به شما گوشزد کرده‌اند که دنیای خطرناکی داریم و احتمالاً والدین‌تان بیش از حدّ از شما حمایت کرده‌اند و نگران سلامتی و امنیت شما بوده‌اند. نگرانی‌ها و ترس‌های شما به قدری طرحواره درمانگر زیاد و غیرواقع‌بینانه هستند که حاکم بی‌چون و چرای زندگی شما می‌شوند. توان و نیروی شما صرف اطمینان‌طلبی و امنیت‌خواهی می‌شود. حوزه‌های نگرانی شما متفاوت هستند. به عنوان مثال، گاهی اوقات سخت نگران بیماری می‌شوید (ابتلا به ایدز یا دیوانه شدن یا حمله‌ی اضطرابی). گاهی نگران مسایل مالی می‌شوید (ورشکستگی، فقر، فلاکت). گاهی نیز ممکن است نگرانی شما به سایر حوزه‌های آسیب‌پذیری مثل (ترس از پرواز، زلزله یا دزدیده شدن کیف پول) متمرکز شود.

اگر نتوانسته باشید با افراد مهمّ زندگی خود رابطه‌ای صمیمی و عاطفی برقرار کنید، در دام دو تله‌ی زندگی می‌افتید: محرومیت هیجانی و طرد اجتماعی.

محرومیت هیجانی

اگر در دام تله‌ی زندگی محرومیت هیجانی افتاده باشید، سخت باور دارید که نیاز شما به دوست داشته شدن هیچ گاه از سوی دیگران برآورده نخواهد شد. احساس می‌کنید هیچ کس به شما اهمیّت نمی‌دهد یا واقعاً احساس‌های شما را درک نمی‌کند. خودتان را لایق رابطه با افراد بی‌عاطفه، انعطاف‌ناپذیر و خشن می‌دانید یا این که خودتان این‌گونه هستید. همین امر به نارضایتی از روابط دامن می‌زند. با چنین الگوی ارتباطی جای تعجب نیست اگر راضی باشید. احساس می‌کنید گول خورده‌اید و دایم بین دو احساس عصبانیت از یک سو و تنهایی از سوی دیگر، سرگردان هستید. نکته‌ی جالب این که از دست دیگران عصبانی هستید و همین عصبانیت باعث کناره‌گیری دیگران از شما می‌شود و به محرومیت هیجانی بیشتر شما دامن می‌زند.

زمانی که بیماران مبتلا به محرومیت هیجانی برای درمان مراجعه می‌کنند، با خودشان احساس تنهایی را به جلسه‌ی درمان می‌آورند. حتی بعد از این که مطب را ترک می‌کنند، احساس تنهایی آنها را با عمق وجود احساس می‌کنیم. محرومیت هیجانی با پوچی، معناباختگی و بی‌تفاوتی هیجانی همراه است. این افراد معنای عشق را نمی‌دانند و آن را تجربه نکرده‌اند.

تعداد صفحات : -1

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 2847
  • <
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه